loading...

خاطرات پاتوق

نوشته های پیشین ، اکنون و آینده ی ما ..........

بازدید : 674
سه شنبه 13 مرداد 1399 زمان : 4:36

فرقی ندارد چند ساله باشیم...

همه مان یک دانه دختر کوچولوی سرتق تخس بدبین اما مهربان و عاشق توی خودمان داریم...که دلش بند بهانه است...که فکرش وسط همه دردهای ریز و درشت توی جمله چی بپوشم گبر کرده باشد...همه ما خاطره داریم از پا کردن کفش‌های پاشنه تق تقی و مالیدن قرمزترین ماتیک مادر به سرتا پایمان و کجکی کوتاه کردن چتری خودمان یا عروسکمان و لاک زدن ناخن‌های در گوشت فرو رفته اش...آشناییم با دختر کوچولویی که گاه اشک ریخته و یا گاه پایش را روی زمین کوبیده و یا گاه از ته ته دل خندیده...و حواسش نبوده که کسی دندان‌هایش را دیده یانه...

و این دخترک تنها کسیست که تا آخر دنیا با ما میماند...

حتی اگر دنیای درد و اندوه بر سرش آوار شده باشد...

کتاب " پانزده روز با غدیر" : روزشمار وقایع قربان تا غدیر و غدیر تا مباهله
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی