loading...

خاطرات پاتوق

نوشته های پیشین ، اکنون و آینده ی ما ..........

بازدید : 983
شنبه 28 شهريور 1399 زمان : 14:36

الا دختر تو مادر داری یا نه
نشونی از برادر داری یا نه

همون بوسی که دادی توی دالون
نمیدونم به خاطر داری یا نه

شبِ تاریک و مهتابم نیومد
نشستم تا سحر خوابم نیومد

نشستم تا دم صبح قیومت
قیومت اومد و یارم نیومد

سه روزه رفتی و سی روزه حالا
زمستون رفته‌‌‌ای نوروزه حالا

خودت گفتی سر هفته می‌یایم
شماره کن ببین چند روزه حالا

شب مهتاب که مهتابم نیومد
نشستم تا سحر خوابم نیومد

نشستم از سر شب تا خروس خون
همون یار بغل نیومد

من از انگشتر دست تو بودم
میون پنجه و شصت تو بودم

اجل اومد که جونم را بگیره
ندادم جون که پا بست تو بودم

برآستان جانا(هما میر افشار )ایرج بسطامی
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی