یک زن برای فراموش کردن مردی که دوستش داشته...
هرچیزی را که یادآور اوست نابود میکند...
از موهایش بگیر تا قیافه اش...
اصلا خودشان را جوری درست میکنند که شبیه قبل نباشند...
شبیه هرکسی باشند بجز آن آدم قبلی...
بعد میافتند به جان لباسهایشان...
همان لباسهایی که بوی تن یار بیشتر از بوی عطرشان رویش مانده...
بعد تک تک یادگاریهارا بذل و بخشش میکنند به دخترهای فامیل و دخترکهای سر چهار راهها...
گلهای خشک و کتابهایی که هدیه گرفته بود...مستقیم میروند درون سطل زباله...
آهنگهای مشترک میشود یک پوشه وآن ته تههای حافظه گوشی خاک میخورد..
و عکسهای دونفره یکی پس از دیگری پاک میشوند....
مردها اما.....
برای فراموش کردن زنی که دوستش داشته اند...
هیچکدام از این کارها را نمیکنند...
آخر فراموش کاری و راحت فراموش کردن از صفات ذاتی مردهاست....