بیا...
میخواهم کمیاز رفتنم بگویم...
اگر بازهم نگویی زنها از رفتن حرف میزنند تا مانعشان شوی...
نمیخواهم جلویم را بگیری...
همینکه نگذاری اشکهایت را ببینم برایم کافیست...
چمدانهای بسته شده هیچوقت با دوستت دارم گفتنها وآخرین آغوش لحظه خدافظی باز نمیشوند...
ما دخترها خوب میدانیم هرکسی خواست ما را ببوسد...
دوستمان ندارد اغلب آنها بوسیدن را دوست دارند...
اما تو مرا برای خودم خواستی....حتی با وجود نبودن بوسه.......
خلاصه اش کنم...
آدم رفتنی باید برود...راه رفته رو باید رفت چه دیر چه زود...
دل کندن بسی دشوار است به دشواری کوه کندن...حتی دشوار تر از آن....
حضرت یار مواظب خودت باش دیگر نیلوفری نیست که مراقبت باشد......
دوستت دارم....خدانگهدارت عزیزتر از جانم............خدانگهدارت💔